خودکامگی[۱] (به انگلیسی: despotism) گونهای از شیوههای حکومتی تمامیتخواه و شکلی از حکومت است که در آن قدرت سیاسی در دست یک حاکم خودگمارده قرار دارد. در حکومت خودکامه دامنه اختیارات حاکم و طول دوره حکومت آنها بسیار است و توزیع قدرت عادلانه نیست.
طرفداران حکومت خودکامه معتقدند که این نوع حکومت امکان انباشت سرمایه، برنامهریزی متمرکز و تصمیمگیری قاطع برای رفع موانع راه را برای توسعهفراهم میسازد.در حالی که مخالفان این نوع حکومت معتقدند که خودکامگی باعث احساس بیقدرتی سیاسی در بین مردم میشود و کارایی و خلاقیت آنها را کاهش میدهد.
باید توجّه داشت که اگرچه مفاهیم خودکامگی، تمامیّت خواهی، یکّه سالاری، استبداد، حکومت مطلقه و جبّاریّت، مترادفات هر یک از آنها و نیز نام فرمانروایانشان در ادبیّات و محاورات اغلب به یک معنا به کار میروند، هم معنا نبوده و در علم سیاست دارای تعاریف جداگانه میباشند.
یکهسالاری[۱] [۲] یا اُتُوکراسی (به فرانسوی: Autocratie) ( از یونانی) شکلی از حکومت اقتدارگرا که در آن، فرمانروا آشکارا بر راس سلسله مراتب اداری تفوق دارد، بدون قوانین یا سنتهایی که قدرت رهبری را محدود کنند، همراه با قدرت بی حد و حصر فرمانروا (اتوکرات) در عمل. مبنای یکهسالاری میتواند وفادری یا ترس شهروندان از مکافات باشد. یکهسالار می تواند قدرت خود را بر اساس قراردادها و یا سنتهای اجتماعی به دست آورده باشد که در این صورت اتوکراسی از نوع مشروع است و یا آن را به زور به چنگ آورده باشد که دیکتاتوری است. سلطنتهای مطلقه از انواع یکهسالاریاند.
باید توجّه داشت که اگرچه مفاهیم یکّه سالاری، تمامیّت خواهی، خودکامگی، استبداد، حکومت مطلقه و جبّاریّت، مترادف اند و در متون و گفتار اغلب به یک معنا به کار میروند، هم معنا نبوده و در علم سیاست تعاریف جداگانه دارند.