تاریخ معاصر_سیاسی
تاریخ معاصر_سیاسی

تاریخ معاصر_سیاسی

دیکتاتوری

دیکتاتوری به عنوان شکلی خودکامه از دولت و نوعی حاکمیت قدرت مداری است که قوانین...  دیکتاتوری به عنوان شکلی خودکامه از دولت و نوعی حاکمیت قدرت مداری است که قوانین در آن توسط یک فرد تعریف می‌گردد.

از دیدگاه برخی از پژوهندگان، دیکتاتوری شکلی از حکومت است که قدرت اداره بدون رضایت افراد تحت حاکمیت (گونه‌ای شبیه به استبداد) است، در حالی‌کهتمامیت‌خواهی توصیف یک دولت است که تقریباً در همهٔ جنبه‌ها، رفتارهای دولتی و خصوصی مردم خود را تنظیم و راهبری می‌کند. به عبارت دیگر، دیکتاتوری مربوط به منبع قدرت حاکم و حکومت توتالیتر یا تمامیت خواه مربوط به دامنهٔ قدرت حاکم است. بااین مفهوم، دیکتاتوری (حکومت بدون رضایت مردم) در مقابلدموکراسی (دولتی که قدرت از مردم دارد) و توتالیتاریسم (دولتی که تمام جنبه‌های زندگی مردم را تحت کنترل دارد) در مقابل پلورالیزم یا کثرت‌گرایی (حکومتی با شیوه زندگی و عقاید متعدد اجتماعی) قرار می‌گیرد.[۲]

نیز طبق برخی تعریف‌ها یک حکومت دیکتاتوری ویژگی‌های زیر را باید داشته باشد:[نیازمند منبع]

  • در کار نبودن هیچ قانون و یا سنتی که کردار فرمانروا (یا فرمانروایان) را محدود کند و یا آنکه فرمانروا با قدرت نامحدود خود آنها را زیر پا بگذارد.
  • به دست آوردن قدرت دولت با شکستن قوانین پیشین.
  • نبودن قاعده و قانونی برای جانشینی.
  • به‌کار بردن قدرت در جهت منافع گروه اندک.
  • فرمان‌برداری مردم از قدرت دولت تنها به سبب ترس از آن.
  • انحصار قدرت در دست یک نفر.
  • به‌کار بردن ترور به‌عنوان وسیله اصلی کار بستِ قدرت.

برخی از این ویژگی‌ها همگانی‌ترند؛ چنانکه می‌توان صفات دیکتاتوری را در مطلق بودن قدرت، به‌زور به‌دست‌آوردن آن و نبودن قواعدی منظم برای جانشینی خلاصه کرد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد