تاریخ معاصر_سیاسی
تاریخ معاصر_سیاسی

تاریخ معاصر_سیاسی

مارکسیسم-لنینیسم

مارکسیسم-لنینیسم اصطلاحی است که توسط ژوزف استالین[۱] برای توصیف ایدئولوژی سیاسی اتخاذشده در حکومت خود...  

مارکسیسم-لنینیسم اصطلاحی است که توسط ژوزف استالین[۱] برای توصیف ایدئولوژی سیاسی اتخاذشده در حکومت خود، حزب کمونیست اتحاد شوروی و کمینترن ابداع شد[۲] و بر مارکسیسم و لنینیسم استوار است. مارکسیسم-لنینیسم اغلب به اشتباه با مارکسیسم و کمونیسم مترادف گرفته می شود؛ در حقیقت مارکسیست ها در طیف گسترده ای از دیدگاه ها دربارۀ مارکسیسم-لنینیسم جای می گیرند.

هدف مارکسیسم-لنینیسم مطابق با خواست پیروان آن، پیشرفت دولت به دولت سوسیالیستی، از طریق رهبری پیشتاز انقلابی متشکل از انقلابیان حرفه ای به عنوان بخش سازمانی طبقۀ کارگر است، که خود در نتیجۀ دیالکتیک پیکار طبقاتی به آگاهی سوسیالیستی می رسد. دولت سوسیالیستی که بر اساس مارکسیسم-لنینیسم به صورت «دیکتاتوری پرولتاریا» یازنمایانده می شود، در بدو امر یا انحصاراً به وسیلۀ حزب پیشتاز انقلابی و به واسطۀ پروسۀ سانترالیسم دموکراتیک اداره می شود که لنین از آن به عنوان «کثرت در مباحثات، وحدت در عمل» یاد می کند.[۳] در نتیجۀ این مشی، حزب کمونیستی (یا همتایش) نهاد عالی سیاسی دولت و نیروی مقدماتی سازمان اجتماعی است. مارکسیسم-لنینیسم هدف نهایی خود را پیشبرد سوسیالیسم به تحقق کامل کمونیسم در مفهوم یک سیستم اجتماعی بدون طبقه همراه با مالکیت اشتراکی ابزار تولید و برابری کامل اجتماعی برای همۀ اعضای جامعه عنوان می کند. برای دستیابی به این هدف، حزب کمونیست عمدتاً بر توسعۀ شدید صنعت، علوم و تکنولوژی تمرکز می کند که بنیان رشد پیوستۀ نیروهای تولیدی را می نهد و از این لحاظ گردش ثروت مادی را افزایش می دهد.[۴] همۀ سرزمین و منابع طبیعی به مالکیت اشتراکی در می آیند و از طریق دولت مارکسیست-لنینیست در اشکال مختلف مالکیت نهادهای اجتماعی اداره می شوند.

دیگر گونه های کمونیست ها و مارکسیست ها به انتقاد از مارکسیسم-لنینیسم پرداخته اند و چنین استدلال می کنند که دولت های مارکسیست-لنینیست، سوسیالیسم به وجود نیاورده اند، بلکه سرمایه داری دولتی را پدید آورده اند.[۵] آن ها این استدلال را به آرای خود بنیانگذاران مارکسیسم بازمی گردانند که مالکیت دولتی ثروت را جز در مواردی خاص که شرایط آن برآورده شود، شکلی از سرمایه داری ارزیابی می کردند؛ شرایطی که به استدلال آن ها در دولت های مارکسیست-لنینیست وجود نداشته است.[۶][۷] دیکتاتوری پرولتاریای مارکسیسم، به صورت دولتی دموکراتیک است؛ حکومت تک حزبی (که دولت های مارکسیست-لنینیست استفاده می کنند) نمی تواند در تعریفی مارکسیستی دیکتاتوری پرولتاریا محسوب شود.[۸] این منتقدان چنین نتیجه گیری می کنند که مارکسیسم-لنینیسم نه مارکسیسم است و نه لنینیسم و نه تلفیقی از هر دو، بلکه اصطلاحی ساختگی است که برای توجیه تحریفات ایدئولوژیک استالین جعل شده است.[۹]

مارکسیسم-لنینیسم به عنوان دکترین استالین و ایدئولوگ هایش، با سخنانی از مارکس و لنین شکل گرفت که به صورت گزینش شده فقط برای توجیه به کار برده شده و از بافت متن خود خارج شده بودند. افزون براین، محتوای مارکسیسم-لنینیسم مداوماً مورد تجدید نظر قرار می گرفت تا با تغییرات دیدگاه های حزب حاکم مطابقت بیابد.[۱۰][۱۱] مارکسیسم-لنینیسم همچنین انحراف آشکاری را از اصول بنیادین مارکسیسم و لنینیسم، مانند سوسیالیسم در یک کشور در بر داشت.[۱۲][۱۳]

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد